تاریخ :19.03.2004
متن خبر : بسمه تعالي شأنه
الحمد لله رب العالمين و الصلاة و السلام علي سيدنا محمد و آله و صحبه المنتخبين پس از حمد و سپاس خداوند بزرگ و درود و سلام بر پيامبر اسلام (ص) و خاندان بزرگوار و اصحاب برگزيده اش.
خداوند را بس شاكر و سپاسگزارم كه به من توفيق خدمتگزاري در اين مركز و پايگاه اسلامي را عنايت فرمود . مركزي كه بدست يكي از بزرگترين پيشوايان شيعه بنيانگذاري شد و سابقه تاريخي آن ثابت كرده كه به همه مسلمانان از هر مليت و مذهبي تعلق دارد . مركزي كه نقش مهمي در معرفي اسلام به جامعه اروپايي داشته است و من نيز اميدوارم و از خداوند بزرگ مي خواهم توفيق حفظ و پاسداشت دستاورد نيكوي تمام بزرگاني كه در اين مركز خدمت كرده اند و تمام كساني كه در امور مركز براي اسلام و اهداف انساني آن تلاش كرده اند را عنايت بفرمايد (آمين) اما چون امروز نخستين نماز جمعه اي است كه من آنرا اقامه مي كنم . مناسب ديدم كه از فلسفه و جايگاه نماز جمعه در تفكر اسلامي بحث كنم.
از اين رو مقدمتاٌ مي گويم از ميان تمام مكاتب و شيوه هاي بشري ز ندگي، تنها اديان توحيدي و آسماني هستند كه به هدايت پذيري و تربيت پذيري انسان معتقدند . نماز يكي از مهمترين و اصلي ترين عبادتهاي اسلامي است مهمترين هدف عبادات در اسلام تربيت و سازندگي فرد انسان است . هر فردي از انسان نيازمند آن است كه با خداي خود مناجات كند و در پيشگاه او اظهار بندگي و عبوديت نمايد و بدينسان معنويت و توجه به ملكوت هستي و عالم قدس را در خود تقويت نمايد.
اما عبادات در اسلام صرفاً جنبه فردي نداشته بلكه داراي آثار و نتايج اجتماعي نيز مي باشد. همين رفتار و عمل، فرد را در جامعه تصحيح و اصلاح مي نمايد . يك فرد ديندار كه در عبادت خداوند كوشا و جدي است هرگز نمي تواند در جامعه رفتاري ناشايست و غير خداپسندانه داشته باشد . و اصولا يكي از راههايي كه مي توان با آن ميزان دينداري افراد را سنجيد نوع رفتار آنها در جامعه و ميزان مراقبت و مواظبتي است كه در رعايت حقوق ديگران از خود نشان مي دهند.
انساني كه در اجتماع، حقوق افراد جامعه را رعايت نكرده و به قوانيني كه صيانت و حفاظت از حقوق انسانها را بر عهده دارند بي تفاوت و متجاوز باشد . قطعاً نمي تواند يك فرد ديندار به معناي واقعي آن باشد و بي ترديد از عبادت فر دي نيز بهره درستي نبرده است.
بحث از رابطه و نسبت ميان فرد و جامعه و كاركرد و آثار اجتماعي عبادت و دينداري، موضوعي پر سخن است كه در هفته هاي آينده از آن سخن خواهيم گفت. اما از كاركرد و اثار اجتماعي عبادات فردي كه بگذريم در اسلام شكل ديگري از عبادت وجود دارد كه جمعي و اجتماعي است. يعني اصولا مخاطب اين عبادات، فرد به تنهايي نيست بلكه فرد به عنوان عضوي از اجتماع مورد خطاب و تكليف اين عبادات قرار مي گيرد. اين گونه عبادات برخلاف گروه اول، اينگونه نيست كه فقط آثار و نتايج اجتماعي داشته باشد بلكه هويت آنها هويت جمعي و اجتماعي است. اين گروه از عبادات، فرد انسان را تشويق و ترغيب مي كند تا به جمع بپيوندد و به عنوان عضوي از جامعه عبادت كند نه به عنوان يك فرد گسيخته و جداي از جامعه.
به همين دليل اگر كسي آن ها را به صورت فردي و جداي از جمع برگزار نمايد به تكليف خود عمل نكرده و هيچ حظ و بهره اي از اين عبادت نصيب او نشده است و حتي برخي از اين عبادات جمعي مثل زكوه، صدقه در ارتباط با جامعه موجوديت پيدا مي كنند و در فرديت انسان هيچ سراغي از آن نمي توان گرفت.
نماز جمعه از زمره اين گروه از عبادات جمعي است. خصوصيت و ويژگي نماز جمعه آن است كه از معنوي و باطني تمام ويژگيها و امتيازات يك عبادت فردي را دارا بوده و در عين حال هويت آن جمعي و اجتماعي است و بدون افرادي از جامعه تحقق نمي يابد. خداوند متعال قرآن كريم از نماز جمعه به عنوان ذكر الله نامبرده است. "يا ايها الذين آمنوا اذا نودي للصلوة من يوم الجمعه فاسعوا الي ذكر الله" يعني آنرا با صفتي توصيف نموده است به اين ترتيب مشخص مي شود كه از نگاه اسلام خدا را تنها نمي توان و نبايد در فرديت و در تنهايي جستجو كرد و بر خلاف آنچه كه برخي اديان ديگر مي گويند خدا فقط بر فرد تجلي نمي كند و براي يافتن خدا حتما نبايد از جامعه دوري گزيد و به گوشه عزلت و انزواي فردي (=تنهايي) پناه برد. بلكه خداوند بر جمع نيز تجلي پيدا مي كند و در عين كثرت مي توان وحدت و يگانگي را مشاهده كرد. اما چگونه؟ چگونه خدايي را كه واحد و يگانه است و پيراسته و بركنار از هر چندگانگي و كثرت مي باشد. مي توان در اوج چند گانگي و تكثر مشاهده كرد؟ پاسخ روشن است. اين مسئله زماني تحقق خواهد يافت كه افراد جامعه با تمام ويژگيها، اميال و خواسته هاي شخصي و فردي در كنار يكديگر روح واحد و يگانه اي را تشكيل داده و هر فرد، آنگاه كه در جمع قرار مي گيرد از حصار فرديت خود خارج شده و به روح بپيوندد.
به اين ترتيب هر اجتماعي با تمام تكثري كه دارد، يك پيكره خواهد بود كه هر فرد عضوي از اين پيكره بشمار مي آيد. همانگونه كه اعضاي يك پيكره در نسبتي هماهنگ و هدفمند با يكديگر عمل نموده و هيچ عضوي از انسان هدفي متفاوت و ناسازگار با عضو ديگر را تعقيب نمي كند . در جامعه مطلوب اسلام نيز هر فرد به عنوان عضوي از جمع، مصالح و منافع جامعه را هدف حركت خود قرار مي دهد . و عضويت او در جامعه مشروط به درك از مصالح و منافع جامعه و مسئوليت پذيري در برابر آن است . بسياري از ناهنجاري هاي اجتماعي و ناسازگاري موجود ميان فرد و جامعه ناشي از فقدان روح جمعي و عدم درك و تمكين افراد از مسئوليتهاي اجتماعي خود و بي تفاوتي آنها در برابر سرنوشت جامعه است. اسلام مي كوشد تا در كارآمدترين، مؤثرترين و عميق ترين شكل ممكن كه همان عبادت است اين مسؤوليت پذيري را در افراد برانگيخته و فرد انسان را برابر سرنوشت جامعه حساس نمايد.
اينكه اسلام به مهمترين عبادت خود شكل جمعي مي بخشد و قرآن كريم در كنار ذكر فردي و ذكر اجتماعي را مطرح مي كند نشانه اي آشكار از همين تدبير است. در حقيقت انسان، پاسخ به عالي ترين نياز دروني خود يعني سخت گفتن با خدا به عنوان كمال مطلق و پيوند با قدرت و كمال مطلق را با بودن با ديگران و با قرار گرفتن در ميان جمع ممكن ببيند. جامعه پذيري و مسؤوليت شناسي برآمده (=بدست آمده) از اين احساس عميق ديني و معنوي با هيچ الزام قانوني و توصيه اخلاقي ديگري بدست نخواهد آمد.
تضاد منافع فرد و جامعه مهمترين عامل ناسازگاري ها و ناهنجاري هاي اجتماعي است.
به همين جهت جامعه نيز بايد فرد را عميقاً درك كند. نماز جمعه يكي از مهمترين عبادات اسلامي است كه روح برادري و مسؤليت پذيري اجتماعي را در مسلمانان تقويت مي آند . در نماز جمعه لازم است كه در كنار دعوت به تقوي و خويشتن داري در برابر جاذبه هاي فريبنده شيطاني، به مسائل اجتماعي پرداخته شود و اخبار و مشكلات جامعه مسلمانان بازگو گردد.
نماز جمعه به ما مي آموزد كه هيچ فردي نمي تواند به عبادت فردي خود را قانع كرده و از عبادت جمعي غافل باشد.
و ياد خداوند، متوقف بر نوع دوستي و عبادت نماز جمعه به ما مي آموزد كه تحقق محبت به ساير افراد جامعه است.
نماز جمعه به ما مي آموزد كه ياد و عشق خدا بدون عشق به آفريده هاي او امكان پذير نيست.
نماز جمعه به ما مي آموزد كه هر فرد آنگاه خدا را به درستي و كامل عبادت كرده است كه با آفريده هاي خداوند احساس خويشاوندي كرده و درب رابر آنها مسؤليت شناس باشد. و از آنجا كه آفريده هاي خداوند محدود به افراد بشر نبوده بلكه همه موجودات هستي را در بر مي گيرد، لازمه مسؤليت پذيري در برابر خلق خداوند، احساس وظيفه در برابر ساير منابع طبيعي و ديگر عناصر حيا ت مانند محيط زيست نيز مي باشد.
اين همه، بخشي از آثار و كاركردهاي نماز جمعه مي تواند باشد و بحث از ساير كاركردها را به وقت ديگر واگذار مي كنم.
اما مايلم در اينجا به تناسب بحثي كه ارايه نمودم نكته اي را بيان نمايم.
و آن اينكه براي ايجاد سازگاري ميان فرد و جامعه و رفع تضادهاي موجود علاوه بر ضرورت درك منافع و مصالح جامعه توسط فرد لازم است كه مديران و متوليان امور اجتماعي نيز اين اطمينان را در افراد ايجاد كنند كه جامعه حامي و حافظ حداقلي از مصالح و منافع آنهاست.
هرگز نمي توان از افراد جامعه انتظار داشت كه در برابر مسائل و مصالح جامعه احساس مسؤوليت نمايند بدون آنكه آزادي ها و حقوق فردي آنها توسط نهادهاي اجتماعي تأمين و تضمين نگردد. هر گاه كسانيكه مديريت اجتماعي را بر عهده دارند نتوانند چنين اطميناني را در افراد جامعه ايجاد نمايند به توهم تضاد ميان فرد و جامعه دامن زده و كمترين آسيب و ضرر آن، جامعه گريزي افراد و پناه بردن آنان به گوشه انزواي فردي و بي تفاوتي شان در برابر سرنوشت جامعه خواهد بود.
متأسفانه اين روزها در برخي از آشورهاي اروپايي شاهد رخداد ناگواري هستيم كه از اين زاويه اي كه گفته شد مي تواند خسارت هاي غير قابل جبراني را ببار آورد . قانون منع حجاب، گذشته از اشكالات حقوقي اي كه بر آن وارد است به وفاق اجتماعي آسيب رسانده و امنيت رواني مسلمانان را مختل مي نمايد. مسلمانان سالهاي طولاني است كه به عنوان عضوي از اين جامعه زندگي كرده اند و در جهت رشد و تكامل اين جامعه خدمات علمي، فرهنگي و اقتصا دي فراواني ارايه نموده اند و اين حق طبيعي آنان است كه انتظار داشته باشند اين جامعه نيز اعتقادات شخصي آنان را و آزادي هاي فردي شان را محترم شمرده و آنان را مجبور به مخالفت با احكام ديني كه آنرا آزادانه و آگاهانه پذيرفته اند، ننمايد . حجاب يك نماد و شعار نيست بلكه حكمي شرعي و ديني است و از لوازم مسلماني مي باشد كه هر مسلماني آنرا مانند ساير احكام اسلام با اختيار خود مي پذيرد و منع زنان مسلمان از حجاب بي ترديد تحديد آزادي فردي آنان و تجاوز به حريم خصوصي شان مي باشد.
نمي توان در جامعه اي از آزادي مذهبي سخن گفت و در عين حال افراد را مجبور به مخالفت با احكام و اداب مذهبي شان نمود.
پيام قانون منع حجاب به زنان مسلمان اين است كه شما آزاد نيستيد كه هر مذهبي را انتخاب نمائيد و آنگونه كه مي خواهيد عمل كنيد.
در همينجا لازم مي دانم از موضع هوشمندانه و منصفانه عاليجناب پريزيدنت آلمان و نيز رأي ديوان عالي قانون اساسي در راستاي تأكيد بر حق بانوان مسلمان در انتخاب حجاب تشكر نمايم.