صفحه اصلي  | گالري تصاوير  |  سایر سایت ها  |  مشاوره (جدید)
 | eng  | العربيه  | Deutsch    
 
  زندگينامه  آثار و تاليفات  دروس  در حدیث دیگران  مقالات  پرسش و پاسخ  سخنرانی ها و مصاحبه ها  اخبار  قرآن پژوهي  تماس با ما
 
درسگفتارهای ماه مبارک رمضان و برنامه شبهای قدر
درسگفتارهای محرم : هویت و ماهیت تشیع
گزارش سخنرانی در نشست امام خمینی و چالش عرفان وسیا
سخنرانی امام خمینی و چالش عرفان و سیاست
درسگفتارهای ماه مبارک رمضان
اگر معیارهای دینداری فقط "نشانه های ظاهری" باشد، چ
جمود سلفی گری و نفی روشنفکران ؛ دو مانع فهم روشن ق
درسگفتارهای توحید و اخلاق
در گفتگوی با ایکنا مطرح شد: تفکیک شخصیت فردی و اجت
مرکز اسلامی هامبورگ، مرکزی برای تفاهم
در گفتگوی با ایکنا مطرح شد: ضرورت و چرایی تأسیس ات
هدف آل سعود تشدید اختلاف میان شیعه و سنی است
ضرورت تبدیل پیامهای تخصصی دین به پیامهای عمومی
توجه به زبان درونی مخاطب در تبلیغ
مثلث زبان قرآن : مخاطب ، موقعیت و مضمون
مراسم سوگواری شهادت حضرت زهرا سلام الله علیها با س
خبرگان ؛ کارکردها و انتظارات
از تمام ظرفیت ها برای محکوم کردن فاجعه بزرگ شهادت
جشن میلاد پیامبر اکرم و امام صادق ع با سخنرانی آیة
آیة ا... قائم مقامی پس از ثبت نام در خبرگان : خبرگ
تصمیم آیة ا... حسینی قائم مقامی برای ثبت نام در ان
درسگفتارهای عاشورا ( دهه نخست محرم 1394)
عرفه و عروج عارفانه
مراسم شبهای احیا +خلاصه مطالب شبهای قدر
خلاصه درسگفتارهای ماه رمضان (ارتباط قرآن و سنت){ ا
درسگفتارهای ماه مبارک رمضان
آغاز درسگفتارهای " تدبر در معارف قرآنی "
آیت الله قائم مقامی: دین داری بدون عقلانیت مطلوب ن
مرزها و معیارهای دینداری و بی دینی ـ جلسات چهارم ت
سخنرانی با موضوع : پیامبر (ص) و ارتقاءدینی
مرزها و معیارهای دینداری و بی دینی ـ جلسه سوم (فای
مرزها و معیارهای دینداری و بی دینی ـ جلسه دوم (فای
مرزها و معیارهای دینداری و بی دینی ـ جلسه اول (فای
درس ـ گفتارهای آیة الله حسینی قائم مقامی در دهه نخ
اعلام مراسم مرحوم خواهر همسر آیة الله قائم مقامی
ماه رمضان و تمرین محبت ورزی بی قید و شرط انسان
مهدی(عج)؛ و حقیقت گمشدۀ دین ( آیا احادیث نشانه های
سخنرانی آیة الله قائم مقامی در جشن نیمه شعبان
متن کامل سخنرانی افتتاحیه آیة الله سید عباس حسینی
برگزاری سومین اجلاس سراسری اتحادیه علمای شیعه در ا
آغاز به کار اجلاس عمومی اتحادیه اروپایی اسلامی علم
عالمان ومتولیان دین پیش از ارائۀ آگاهی های دینی با
برگزاری جلسه هیئت رییسه اتحادیه
سروده ای از گوته در ستایش از زنان برگزیده(ترجمه از
در سوگ دخت گرامی پیامبر (ص) با سخنرانی آیت اله حسی
امام خمینی ؛ کاریزما شکنی و ترویج عقلانیت
رسالت اصلی پیامبر و مفهوم مکارم اخلاقی از نگاه سید
مراسم پایان ماه صفر با سخنرانی آیة اله حسینی قائم
مراسم اربعین حسینی با سخنرانی آیة الله قائم مقامی
اختیارات ولی فقیه در چارچوب قانون اساسی است
اسلام قدرت مدار ، اسلام اموی است
سعی جدی انسان را به فضل الهی رهنمون می کند
پخش زنده درسگفتارهای محرم
درسگفتارهای پیرامون عاشورا
پرواز ! پر...واز
دعای پرفیض عرفه با سخنان آیة الله قائم مقامی
انکارهولوکاست بزرگترین خیانت به منافع ملی
چرا نمی توانم هولوکاست را انکار کنم؟؟
در سوگ صادق آل محمد (ص) با سخنرانی آیة الله قائم م
تدبیر و حضور؛ فرصتی برای جبران
و بسیجی ماند...
یک خلط تاریخی ! عمد یا خطا ؟!
معیارهای دینداری
فرقه گرایی بزرگترین تهدید برای اسلام و تشیع است
انگیزه قیام امام حسین(ع) اصلاح جامعه دینی بود و نه
ایران باستان نه مقدس است، نه باطل و نشانه جاهلیت
اسلام ایران را فتح نکرد، بلکه برخی اعراب مسلمان ای
درسگفتارهای شبهای محرم
یک نامه اخلاقی
حضرت رضا (ع) و ترسیم « عقلانیت و اعتدال اسلامی» در
به نام آزادی بیان ، در برابر کرامت انسان
پیام تسلیت رحلت حجةالإسلام شیخ خالد رکابی
مسلمانان در میانۀ سنت و مدرنیسم در سمینار مرکز گفت
رحلت یکی از روحانیون مقیم آلمان / تسلیت
تاسیس انستیتو تحقیقات اجتهادی در آلمان
در رثای حامل فضائل و معارفی که روز به روز به افول
برگزاری مراسم بزرگداشت مرحوم حاج سید مهدی قائم مقا
درگذشت پدر آیت الله قائم مقامی
حدیث هفدهم : چه کسانی از ولایت خدا اخراج شده اند
قسمت هفتم خلوت نشین قدس: پویایی و شجاعت علمی ؛ نقش
حدیث شانزدهم: خلط میان حوزه فردی و حوزۀ اجتماعی دی
قسمت ششم خلوت نشین قدس: روش فقهی آیة الله حقّ شناس
حدیث پانزدهم: راه جلب رحمت الهی این نیست!
قسمت پنجم خلوت نشین قدس: آیة الله حق شناس در سلسله
برنامۀ آشنایی با اسلام در یک کلیسای قدیمی
روایات مربوط به سید حسنی و سید خراسانی صحیح است یا
حدیث چهاردهم: مهدویت و ارادۀ انسانها
حدیث دوازدهم: ستمگری و قدرت طلبی به نام دین!
حدیث یازدهم: وجوب نقد قدرت
قسمت چهارم خلوت نشین قدس: شیوه تربیتی / برداشتی از
خلوت نشین قدس ـ برداشتی از سیره علمی و معنوی استاد
حدیث دهم: عدالت با دشمنان
دعوت به فهم درست اسلام ـ گزارش روزنامه آلمانی "نوی
خلوت نشین قدس ـ برداشتی از سیره علمی و معنوی استاد
خلوت نشین قدس ـ برداشتی از سیره علمی و معنوی استاد
درباره اكراه و اجبار در دین
آیا امام حسین نمی توانست با جنگ با حرّ به حكومت بر
نشانه دین، عادت به نماز است یاصداقت؟
حوزه های الگو پذیری از معصوم
انتشار مقاله ای جدید از آیة الله قائم مقامی در روز
نوع برخورد امام با ...
دروغ بزرگ «شیعه » بودن ما !
سخنرانی در سمپوزیوم دانشگاه پادربورن آلمان
انتشار کتاب اسلام و اروپا
شیعیان اروپا در مسیر اتحاد
زندگینامه از دانشنامه ویکی پدیا
زندگینامه از دانشنامه علماي ايران
حدیث سیزدهم : آیا احادیث علائم ظهور اعتبار دارد؟
 
زندگينامه خودنوشت *

در تهران در خانواده‌اي مذهبي ديده  به جهان  گشودم.  پدرم به ‌رغم آنكه  كسوت  روحاني  ‌نداشت،  به ‌جهت  برخورداري  از  تحصيلات حوزوي،  در كنار اشتغال  به ‌ كار و زندگي  روزمره،  به  تبليغ  دين  نيز  مي‌پرداخت و همو نخستین و بهترین آموزگارم بود که از ابتدای کودکی پیش از رفتن به دبستان به طور جدی به تعلیم و تربیت ام اهتمام نمود و با آن که هماره به شدت منتقد انحصار معرفت و تبلیغ دین در صنف و لباس خاصی بود، مرا به ورود در سلک رسمی عالمان دین تشویق می کرد.
خاندان  ما  از سلسله  سادات حسيني  فراهان (اراك) هستند كه  از رهگذر صدارت  ميرزا عيسي  قائم  مقام  فراهاني  و فرزندش ميرزا ابوالقاسم  قائم  مقام  در ديار تهران  كه ‌ قاعدتاً  آن  زمان طهران بوده ‌است ماندگار و مقيم شدند و به همين اعتبار  تهراني  فراهاني  الاصل  هستيم!  پدرم نبيرة «قائم مقام»  است  و بر اساس  شجره ‌نامة  موجود  با  سي و هفت  واسطه  به امام سجاد (ع) مي‌رسد.
سادات  قائم  مقامي،  از  سادات  صحيح  النسب‌اند  كه  مزار  جّد  اعلايشان  سلطان  مير احمد  در منطقة ‌هزاوه،  قرار  دارد  و او نخستين كسي‌ است  كه ‌ از جزيره ‌العرب  به ‌ايران آمده  ‌و گويا خاتَم  مبارك حضرت امام  زين ‌العابدين (ع)  كه هم اكنون در ميان اين خانواده قرار دارد ميراث ماندگار هموست. علاوه  بر اشتهار  تاريخی،  آيت‌الله  العظمي مرعشي نجفي نيز بر اين استناد  تصريح  نمودند.  سادات قائم‌ مقامي به  ‌اقتضاي  پاره‌اي  ضرورتها علاوه  بر اراك  و تهران،  در تبريز،  مشهد  و نجف اشرف نيز اقامت داشته‌اند. گويا سابقة اقامت  آنان در  تبريز به  ‌پيش  از مهاجرتشان  به  ‌تهران،  به  ‌زمان  امير نظامي  قائم ‌مقام برمي‌گردد و مشهد  نيز از آن روي  برگزيده شد كه ‌ميرزا موسي،  فرزند ميرزا عيسي و برادر ميرزا ابوالقاسم،  توليّت آستان قدس رضوي را عهده دار بوده ‌است.  پس از قتل ميرزا ابوالقاسم بدست محمدشاه، اين خاندان مبغوض و مغضوب قرار گرفت و مرقد پاك امير مؤمنان مأمني ‌بود كه سرشناسان اين خانواده بدان پناه بردند. 
امروزه نمونه‌هايي از سادات قائم ‌مقامي‌ فراهاني ‌را مي‌توان با بي‌لهجه‌گي ‌تهراني  و لهجة ‌عربي يافت كه به فارسي ‌سخن مي‌گويند. برجستگان خاندان قائم ‌مقامي، علاوه ‌ بر برخورداري از فضل وعلم، عمدتاً در مسؤوليتهاي سياسي، امور ديواني و اداري ‌اشتغال داشته‌اند.
پس از پايان تحصيلات ابتدائي، به تشويق پدر و تمايل  شديد  دروني‌ام  در كنار تحصيل  رسمي،  فراگيري  دروس  حوزوي  را  نيز  در مدرسة ‌علميه  ملا جعفر، معروف به ‌مدرسة ‌مجتهدي ‌آغازكردم. پس از مدّتي متأثر از روحانيت و معنويّت استاد  بزرگوار آيت‌الله  ميرزا عبدالكريم حق‌شناس، به  مدرسة  سپهسالار قديم (كه  در مقابل مدرسة  شهيد مطهري، «قديم» ناميده مي‌شد) آمده  ‌و تحت تربيت مستقيم آن استاد عزيز قرارگرفتم. هرچندآن مدرسه،  بيشتر به محفل خصوصي علمي و معنوي ‌مي‌ماند  تا يك مركز علمي  و حوزوي‌! ليك  با اغتنام وجود استاد حق‌شناس كه‌  به ‌عنوان  جامع  المعقول و المنقول،  بر اساس  وقفنامة  ‌مدرسه،  سمت  سرپرستي  ‌و مدرّسي آن را برعهده ‌داشت،  مي‌كوشيدم تا از ساير بزرگاني  ‌كه  ‌در حوزه‌هاي  مختلف  فقهي،  اصولي،  فلسفي  وعرفاني افاضه  می کردند خوشه  برچينم. مدرسة‌  سپهسالار  قديم (كه  امروزه  به  ‌نام شهيد  بهشتي مي‌خوانندش)  در طول  ساليان  در عمل  به مفاد  وقفنامه،  در تحت  مسؤليت حكيمان  و  فقيهان  بزرگواري  چون  ميرزا مهدي  آشتياني، حاج آقا مهدي حائري يزدي قرار داشت و پس از آن سالياني  نيز آيت‌الله حق‌شناس اين مسؤليت را عهده دار شد.
با عشق  وافري  كه  داشتم  در فراگيري علوم  حوزوي  جديّت  فوق‌العاده‌اي  به ‌خرج  مي‌دادم  بگونه‌اي  كه  هماره  در سالهاي  نخست  با استفاده  از  مدرّس خصوصي!  و  بهره‌گيري  از  روزها  و ساعات غير درسي  و غير رسمي، چندين  برابر  يك  طلبة  معمولي  درس مي‌خواندم  و  لذا  دوره‌هاي  تحصيلي  را  به  سرعت  پشت  سر  گذاشتم  بگونه‌اي  كه  هماره  در همة  مراحل  در  مقايسه  با همدرسان كم  سن  و سالترين،  و البته ‌كمترين  و كوچكترين!  بودم.
سطوح  مقدماتي  تا  سطح  عالي  را  در تهران  گذرانيدم  در مدرسة  مروي  كه  در آن  زمان،  مرحوم آيت‌الله  شيخ  محمدباقر آشتياني توليت ‌آن ‌را عهده‌دار بود،  بخشي از  فقه  و اصول مقدماتي را در محضر مدرّس چيره دست آيت الله ميرزا محمدحسين اصطهباناتي و بخش  ديگري  از  فقه  را  در محضر مرحوم آيت‌الله ‌ ميرزا ابوالقاسم  تنكابني (فلسفي) كه ‌در مسجد حمام گلشن تدريس  مي‌كرد  گذراندم.
بخشي  از سطوح  عالي  فقه  و اصول (رسائل و مكاسب)  نيز  از محضر آيت‌الله  آقا سيد ضياءالدين استرآبادي  و آيت‌الله  حق‌شناس بهره‌مند شدم.
محله‌اي  كه  زندگي  مي‌كردم، تعدادي  از برجسته ‌ترين شاگردان آيت‌الله العضمي حاج  شيخ عبدالكريم حائري  يزدي (ره) (مؤسس حوزه‌ علميه  قم)  را  در  پيرامون خود سكني ‌داده‌بود، حضرات آيات سيد جعفر شاهرودي،  شيخ حسن فريد گلپايگاني،  حائري‌ گلپايگاني، ريحان‌الله  نخعي‌  گلپايگاني‌ و سيد مرتضي‌ ايرواني،  كه  ‌از هركدام  ‌نكته‌هاي  ‌به  ‌يادماندني و شنيدني درخاطر دارم، اين مجموعه‌ به همراه برخي ديگر همچون مرحوم  آيت‌الله  سيد احمد هاشمي ‌گلپايگاني  روزها جلسة‌ مباحثة ‌علمي داشتند كه از آن به «بحث كمپاني» تعبير مي‌شد.
از اين ميان،  مرحوم آيت‌الله سيد مرتضي ايرواني  در دهة پاياني عمر انزواي بيشتري ‌گزيده  و به‌ كّلي تدريس  و خطابه  را  تعطيل نموده ‌بوده  ‌و همين موجب حريم‌ گرفتن ديگران خصوصاً جوانان از ايشان مي‌گرديد. به منظور بهره‌گيري،  باب مراودة خاّص  با آن بزرگوار را  گشوده  و به هر بهانه‌اي،  گاه و بيگاه  در منزل  به  ‌او  مراجعه مي‌‌كردم  و گاه  اين مراجعات  با زمان مطالعه  و يا پاره‌اي جلسسات ‌خصوصي‌  كه  ‌با اقران ‌خود داشتند مصادف ‌مي‌شد. اين‌ اصرار در مزاحمت، بالاخره براي مدتي كه خيلي به درازا نكشيد نتيجه ‌بخشيد و ايشان در پاسخ به خواهشي‌ كه  ‌تكرار  مي‌كردم بحثي در تفسير قرآن را آ
غاز كردند كه  با وجود بيان ساده  ‌و سهلي  كه ‌داشت خالي ‌از نكات خاّص نبود.  ولي  آنچه ‌كه از  متن بحث  براي  من مهمتر مي‌نمود  گشايش  بابي  بود كه  از رهگذر آن،  امكان هم سخني و ضبط و ثبت  پاره‌اي  نكات و خاطرات را  فراهم مي‌آورد.
آن مرحوم از بستگان عارف نامدار ميرزا جواد ملكي ‌تبريزي،  و در زهد و پارسائي ‌زبانزد  خاّص  و عام بود  بطوري  كه  محل  توجه شديد  مرحوم  آيت الله العظمي سيد احمد خوانساري  قرار داشت. از آيت الله ‌حاج آقا مجتبي تهراني شنيدم كه‌ حضرت امام (ره) در پاره‌اي سفرهايشان  به ‌ تهران  مقيّد بودند  نماز جماعت را به امامت ايشان اقامه‌ نمايند  و خود نيز بزرگاني همچون آيت‌الله سيد موسي شبيري زنجاني  را  ديدم  كه ‌ در  مسجد  او حاضر و  به  وي  اقتدا مي‌كردند.
گذشته ‌از  گرايش شديدي  كه  شخصاً به  مباحث  فلسفي  و عرفاني  داشته  و آنها را  پيگيري  مي‌كردم،  استاد عاليقدرم آيت‌الله  ميرزا عبدالكريم حق‌شناس اصلي‌ترين عامل  بيروني‌اي  است كه ‌به ‌اين گرايش سازمان و توسعه بخشيد.
وي‌  كه ‌خود  از زمره  بازماندگان  مَدرَس  بزرگ و غني فلسفي‌ تهران است  و از محضر فيلسوفان  و عارفان نامدار  و سترگي چون ميرزا محمدعلي‌ شاه‌آبادي،  شيخ‌  ابراهيم امامزاده ‌زيدي،  ميرزا طاهر تنكابني،  آقا سيدعلي حائري (كه  به ‌جهت اشتغال  به ‌ امر تفسير قرآن  و مكتوبي‌ كه  ‌به ‌ نام مقتنيات‌الدرر از وي  برجاي  مانده  ‌به ‌نام «آقاسيدعلي مفسّر» اشتهار داشت) خوشه‌هائي برچيده‌ بود، سخاوتمندانه‌  و  كريمانه،  به ‌فراخور حال،  آنها  را  در اختيار طالبان  و مشتاقان  قرار مي‌داد  و در اين ميان،  لطف ‌الهي ‌شامل‌ حال گرديد و من ‌كه ‌در زمرة‌  يكي  ‌از كوچكترين  طلاب  ‌پيراموني ‌ايشان‌ بودم ‌به  ‌تخصيص‌  به  ذكر‌، افتخار يافتم  و بطورخاّص مشمول بزرگواري‌هاي ايشان شده  ‌به  تنهائي  در طول  چند سال  ساعاتي  از  روز را از نعمت مجاورت  و همنشيني با ايشان  برخوردار بودم. در اين همراهي  و ملازمت مستمّر،  نه  ‌در قالب درس  رسمي ‌ كه ‌ در لابلاي  صدها نكته ‌ و گفته  ‌و شينده  ‌و لطيفه و دقيقه  و... براي نخستين  بار  از  نزديك با نامداران  وادي عرفان  و فلسفه،  خصوصاً آيت‌الله‌ العظمي ‌شيخ محمدعلي ‌شاه‌آبادي  ‌كه  ‌ياد كرد عاشقانه  و وامدارانة  شخصيّت  محبوبم  امام خميني از او را در گفته‌ها  و نوشته‌هايش  ديده  ‌و دورادور بدو دل سپرده  بودم آشنا شده  ‌و اين، آغازي شد  براي  پي‌جوئي جدّي  دانش فلسفي  ‌و عرفاني. دسترسي  به  بازماندگاني  ‌از حوزة ‌فلسفي ‌تهران اين پي‌جوئي را تشديد  و  تسهيل مي‌كرد،  بزرگان  و  بزرگواراني چون  بقيه ‌السلف ميرزاعلي  محمد جولستاني،  آقا محمدرضا ربّاني، آقا سيدرضي شيرازي.
آقاي جولستاني، آخرين  بازماندة  طبقه‌اي  از حكيمان حوزة‌ تهران  بود  كه ‌ با  يك  واسطه  ‌به حكيم محمدرضا قمشه‌اي‌ مي‌رسيد.
آقا محمدرضا ربّاني ‌خراساني، از شاگردان  برجسته ميرزا مهدي آشتياني،  ميرزا مهدي الهي‌ قمشه‌اي،  سيدابوالحسن رفيعي قزويني است كه ‌اندوخته‌هاي ‌بسياري  از آنان را  در خود  ذخيره  ‌كرده ‌ و مفتخر به ‌اجازه‌اي  ‌طولاني  ‌و تجليل‌ آميز  از استاد  بزرگوار خويش ميرزاي آشتياني مي‌باشد.
آيت الله سيد رضي شيرازي  نيز كه ‌حُسن تقرير او از عويصات و مشكلات فلسفي،  ياد استادش آيت الله رفيعي قزويني را  در ذهن  و خاطر آنان كه ‌زيبائي ‌كلام  وي  ‌را  ديده  ‌و  يا  وصف  مكرر  آن  را  شنيده‌اند زنده ‌مي‌كند، از خواص شاگرد  آن مرحوم رفيعي ‌قزويني مي‌باشد.
پس‌ از اينكه ‌جهت‌ ادامة ‌تحصيل ‌به ‌قم‌ كوچيدم، روح جستجوگر خود را از هر زماني تشنه‌تر يافته  ‌و با شناختي كه  پيشتر از استاد حسن زادة  آملي (دام ظله)  داشتم  در آستان  وي  خود را كامياب ديدم.
آشنائي پيشين  با استاد حسن زاده، علاوه  بر آشنائي عامّ  كه  ‌از  شهرت علمي ايشان  و مطالعة  ‌مكتوبات  و آثار،  بدست آمده  بود  بيشتر وامدار  توصيفي  بود  كه ‌ اساتيد  تهراني  بدست  داده ‌بودند. استاد حسن ‌زاده  ‌مدّتي  ‌در محضر مرحوم آقاي جولستاني شاگردي  كرده  بود و آن مرحوم  بر  كمالات  وي  به  ‌نيكي  واقف  بود  و آن  را گوشزد مي‌كرد. آقاي ربّاني ‌خراساني  نيز كه  ‌به جهت  برخورداري  از فرصتهاي  استثنائي  در مراودات  و مجالست  با شخصيتهاي  كم‌نظير فلسفي  و عرفاني  برجستگي  و نخبگيِ  كمتر  كسي  ‌توجه  او  را  به خود  جلب مي‌كرد، از استاد حسن زاده  به  بزرگي  ياد  مي‌نمود  و  اين  همه،  برانگيزندة  شوقي  بود  كه  ‌مرا  در  پاره‌اي‌  سفرها به قم  به  ديدار استاد مي‌كشاند  و اقامت در قم،  اين  امكان  را فراهم مي‌ساخت  كه ‌ كشش خود  را  به ‌ تمامي  پاسخ  گويم.  در همين  دوران از حسن  تقدير با عارف روشن ضمير آيت‌الله سيد كمال موسوي شيرازي  كه  بعدا ً متوجه  شدم  سخت محل  توجه  ‌امام خميني  و مورد علاقة  آيت‌الله ‌خامنه‌اي  ‌قرار  دارد،  آشنا شدم. او نيز علاقه شديد  خود  را  به ‌مقام  ‌رهبري  ‌كه  ‌آن  روزها  رياست جمهوري  را  بر عهده  داشتند كتمان  نمي‌كرد.
مرحوم موسوي، عالمي‌ خود ساخته  و  مربي‌اي  كارآزموده  بود  كه  ‌سالها  در  نجف‌ اشرف  طّي سلوك ‌كرده  ‌بود. هر چند  پاره‌اي بياناتش  بيانگر آن بود  كه  سرسپرده  و ارادتمند  شخص  خاصّي ‌ نيست  و ليك  نقل‌هائي ‌ كه ‌مي‌ نمود،  از ارتباط ايشان  با عارفان واصلي  چون آيت‌الله  شيخ عباس قوچاني  و آيت‌الله  انصاري  همداني حكايت مي‌كرد.
بنا به  دلائلي، عليرغم  اصرار  و تأكيد  ناباورانه  ‌و در عين ‌حال  بزرگوارانة  ‌مرحوم آقا سيد كمال موسوي،  توفيق  بهره‌گيري  مستمّر از محضرش سلب گرديد، و پس ازساليان، حسرت اين انقطاع  از يك سو، و لذّت آشنائي  و هم كلامي زودگذري  كه  با  او داشتم از سوي ديگر، احساس غير قابل توصيفي را تا كنون در من  زنده  نگه  ‌داشته ‌است.
آن بزرگوار در سال 1366 در ميان بهت و ناباوري دوستداران و ارادتمندانش در يك سانحة ‌رانندگي به‌ ملكوت عروج كرد. فرصت شايسته ‌و شكربرانگيز ديگري‌ كه ‌در قم فراهم آمد ارتباط با آيت‌الله‌العظمي اراكي (ره) بود، ايشان ‌كه ‌وصف ورع وتقواي مثال زدني‌اش را به ‌تكرار، ازاستاد حق‌شناس شنيده ‌بودم، آن‌ زمان ظهرها در رواق كوچكي ‌دركنار ضريح حضرت معصومه(س) و شبها در مدرسة ‌فيضية‌ نماز مي‌گذارد و قبل از غروب نيز براي ‌جمعي ‌از افاضل ‌و برجستگان حوزه،‌ فقه ‌تدريس مي‌كرد. علاقه و لطفي‌ كه ‌آيت‌الله اراكي به ‌حضرت حق‌شناس داشت، قدري نيز شامل حال من كه‌ خود را به ايشان منسوب كرده ‌بودم ‌گرديد و مراودت يكي ‌از بستگان نزديكمان با بيت آيت‌الله اراكي(ره)، مزيد برعلّت شد و نتيجة‌آن، علاوه ‌بر تشرّفات گاه و بيگاه، برپائي محفل انسي در شبهاي جمعه ‌بود كه ‌آن نفس زكيّه ‌در آن افاضه ‌مي‌نمود و بسا در پايان ‌سخن نيز عاشقانه ‌و خالصانه ذكر مصيبتي مي‌كرد. تقريرات و يادداشتهائي از آن جلسات هم اكنون موجود مي‌باشد.
در قم به ‌تكميل بخشي باقيمانده از سطح عالي درمحضر آيت‌الله شيخ احمد پاياني و آيت‌الله شيخ محمد تقي ستوده پرداختم. توصيف مرحوم آيت‌الله سيد احمد خوانساري از استاد ستوده ‌برآنم داشت كه‌ كفايه‌ الاصول را براي بار دوم در محضر ايشان بخوانم. جديّت مثال زدني، به ‌همراه ‌اخلاص فوق‌العادة‌ آقاي ‌ستوده ‌كه ‌در همة ‌گفتار و رفتار او جلوه‌ داشت سخت در من اثر گذارد و رؤيايي كه‌ شبي، در همان ايّام ديدم ‌اين تأثير را تا به ‌امروز در ذائقة ‌جانم ماندگار كرده‌است. در رؤيا ديدم ‌كه ‌استاد ستوده ‌در هيئت هميشگي‌ خود (چهار زانو در فراز منبر درس) مشغول تهليل و تسبيح است و اين درحالي بود كه ‌محفل درس ايشان در هاله‌اي از نور در كنار ضريح مطهّر حضرت معصومه (س) تشكيل شده‌است. فرداي ‌آن شب پس از نقل رؤيا براي استاد، اشك در چشمان مهربانش كه ‌كمتر به ‌كسي ‌خيره ‌مي‌شد حلقه ‌بست و خدا را گواه ‌گرفت كه ‌همارة ‌تدريس ‌جز رضاي او در نظر ندارد. مجموعهٔ این مسئل علاقه و تواضع افزون مرا در پی‌داشت و صد البته اخلاق کریمانه و لطف خاص ایشان به اینجانب نیز در این میان مؤثر بود. استاد ستوده با آنکه در ارایهٔ هر نوع گواهی و ابراز شهادت، خصوصاً در تأیید افراد بسیار محتاط هستند و گمان می‌کنم تا کنون چنین مضمونی بر قلم ایشان نرفته نباشد، به خاطر دارم امّا ، آنگاه که به دلیلی لازم شد تا حضورم در درسشان را گواهی نمایند، به محض اطلاع، نه تنها چنین کرد بلکه از آن فرصت برای تشویق شاگرد خود بهره جست و نوشت: « .... از محصّلین جدّی حوزهٔ علمیهٔ قم ». در دورهٔ خارج فقه و اصول بطور عمده در دورة ‌خارج فقه و اصول ‌بطور عمده ‌و مستمر، ملازم محفل درس‌ دو استاد بزرگ آيت‌الله وحيد خراساني ‌و آيت‌الله ‌شيخ‌ جواد تبريزي ‌بوده‌ام و در كنار آن نيز سالياني ‌خوشه‌چين دانش استادان ديگري همچون مرحوم آيت‌الله ميرزا هاشم آملي و حضرات آيات سيد محمد روحاني و سيد كاظم حايري، گذشته از استاد حسن‌زاده ‌كه‌ در رشتة ‌معقول حق عمده ‌را در ميان اساتيد قم بر ذمّه‌ام دارند، نيز وامدار استاداني چون آيت‌الله انصاري شيرازي و آيت‌الله سيد رضا صدر مي‌باشم.

*اين‌ زندگينامه درسال 1376 به درخواست آقاي دكتر يعقوب آژند جهت ثبت در «فرهنگ ناموران معاصر ايران» تحريرشده‌است.

    به قلم سيد عباس حسيني قائم مقامي
 
 
粉嫩公主旗下的燕窝酒酿蛋重点燕窝则是来自泰国的顶级燕窝丰胸产品,我们都知道,世界顶级的燕窝基本都来自东南亚,泰国的白燕窝营养丰富丰胸效果,其中还含有丰富的唾液酸。对于妈妈和宝宝,唾液酸有助于宝宝智力成长丰胸方法,同时提高妈妈和宝宝的免疫力。相信,这也是你选择燕窝的最重要的理由粉嫩公主